اگر تجربه ی الان را در گذشته داشتم…

اگر تجربه ی الان را در گذشته داشتم، سعی می کردم از تاثیرگذاری تجربه ی آدم های اطرافم بیشتر بهره مند شوم.

اگر تجربه ی الان را در گذشته داشتم، ارزش خود را حفظ می کردم و خود را از چیزی که الان هستم باارزش تر می کردم. همچنین به ارزشمندی بقیه کمک می کردم.

اگر تجربه ی الان را در گذشته داشتم، حرف خودم را می زدم و حق خود را یه موقع را می گرفتم.

اگر تجربه ی الان را در گذشته داشتم، فیلم های فاخر را بیشتر تماشا می کردم و بیشتر می آموختم.

اگر تجربه ی الان را در گذشته داشتم، بیشتر می نوشتم و بیشتر گوش می کردم.

اگر تجربه ی الان را در گذشته داشتم، بیشتر سراغ تفریح می رفتم.

اگر تجربه ی الان را در گذشته داشتم، تلاش می کردم با حرف زدن مشکلاتم را حل کنم.

اگر تجربه ی  الان را در گذشته داشتم، زره جنگ را از تن بر می کندم و پذیرش بیشتری نسبت به جهان پیرامونم به خود ارزانی می داشتم .

اگر تجربه ی الان را در گذشته داشتم، بیشتر شنونده می شدم. شاید گاهی حتی لازم بود صدای برخی را ضبط کرده و دوباره و سه باره گوش کنم.

اگر تجربه ی  الان را در گذشته داشتم، احساساتم را بیشتر کنترل می کردم.

اگر تجربه ی الان را در گذشته داشتم، معاملات منطقی زندگی ام را با احساس صرف جلو نمی بردم.

اگر تجربه ی الان را در گذشته داشتم، مؤلفه های اعتماد به نفس را در خود بیش از پیش تقویت می کردم.

اگر تجربه ی الان را در گذشته داشتم، خود را بیش از پیش دوست می داشتم و شاکرتر از این بودم.

اگر تجربه ی الان را در گذشته داشتم، بیشتر وقتم را در توسعه فردی می گذراندم.

اگر تجربه ی  الان را در گذشته داشتم، چشمم را به روی جهان پیرامون خودم بیشتر باز می کردم و پیرامونم را با دقت و ظرافت بیشتری می نگریستم.

اگر تجربه ی الان را در گذشته داشتم، بیشتر می آموختم و آموخته هایم را همزمان به دیگران آموزش می دادم.

اگر تجربه ی الان را در گذشته داشتم، کمتر خود را با بقیه مقایسه می کردم.

اگر تجربه ی  الان را در گذشته داشتم، قاطعیت بیشتری به خرج یک دادم.

اما…

مسئله ی مهم این است که تجربه در طی زمان فراهم می شود. این نیست که الان چیزی که هستم دوست نداشته باشم. اما در تلاش برای الگوی بهتر ساختن از خودم هستم. در این مسیر هم دست از مقایسه برداشتم. چیزی که آفت جان من در تمام ایام زندگانی ام بوده است. در طول مسیر زندگی تا به اینجا یاد گرفتم که مقایسه یک سم بزرگ در مسیر پیشرفت است. چون واقعیت زندگی این است که دست بالای دست بسیار است و تو هر چقدر هم تلاش کنی شبیه فردی شوی از فردا آدم های بهتر از وی جلوی چشمانت رژه می روند. و این مسئله تا آخر سیر با توست. پس بیایید تلاش کنیم از خودمان الگوی بهتری بسازیم و کاری به بقیه نداشته باشیم.

بهاره نام یار وب‌سایت
این بار آمده ام تا ماندگار شوم...! جاودانگی بهترین است. ولو فقط با یک جمله ی ساده. آن یک جمله می شود اثر انگشت تو در دنیایت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *