4 علت برای خوب نبودن حال انسان امروزی
با کمی دقت در دنیای اطراف می توان فهمید که حال انسان امروزی خوب نیست. حال چرا و چگونه؟
به دنیای اطراف خود نگاه کن، متوجه می شوی تعداد لبخندهای مصنوعی، گره های عمیق اخم بر روی پیشانی،بغض های بی علت، کینه و حسد، چشم های پرقضاوت و… زیادتر از قبل شده است.
هر چقدر هم بیشتر پیش می رویم، این حس های بد ادامه دار و پیش رونده است. به طور قطع، علت های زیادی در ایجاد این حس دخیل هستند. که در ادامه درباره ی این موضوع و علت هایی که هم در مراجعین، هم در عموم مردم جامعه دیده ام، عنوان می کنم.
مقایسه
آدم ها درگیر مقایسه شده اند. فرقی نمی کند چه سنی یا موقعیتی قرار داریم. همین که یک نفر در موقعیت و شرایط بالاتر از ما قرار داشته باشد، حال ما خراب می شود. فضای مجازی هم مزید بر علت شده است. بماند که از فضای مجازی می توان استفاده های بهتری هم کرد. اما قبول کنیم که عمده ی استفاده ی ما بالا پایین کردن صفحه ی اینستاگرام و حسرت در دل انداختن است. هر چقدر ارتباط انسان امروزی با فضای مجازی و صفحات بدرد نخور و پر زرق برق مجازی بیشتر باشد، میزان حسرت و حال خرابی آن نیز بیشتر است. مگر آنکه فقط نگاه کنی و گذر عمر کنی. بدون تاثیرپذیری که خیلی بعید است و البته لازمه ی این مورد هم چشم دوختن و لذّت بردن از داشته هاست.
موضوع مقایسه حتی به بچه ها هم سرایت کرده است. بچه ی امروزی را با بچه ی بیست سال گذشته مقایسه کنید. اینها نسلی هستند که به راحتی خوشحال نمی شوند و این خطرناک است. زمانی که پدر و مادر برای فرزند، اسباب بازی تهیه می کنند، به سختی می توان لبخند رضایت را بر لبان این کودک آورد.
آنقدر که در دنیای کودکان هم مرغ همسایه غاز است!
لذت نبردن از داشته ها
کم نیستند آدم هایی که حریص اند. دائم چشمانشان در داشته های دیگران می دوَد و هیچ وقت راضی نیستند. اینها وضع شان از مورد اول بدتر است. این ها دائم در حال فکر کردن به دیگری و موقعیت هایی که برای دیگری فراهم است، می باشند. هیچ وقت هم لبخند بر روی لبانشان نیست. انقدر غر می زنند که فقط سرت را می گیری و از محدوده ی حوزه ی استحفاظی شان خارج می شوی تا مبادا صدایشان لحظه ای آرامشتان رابر هم زند.
نداشتن تفکر حل مسئله
فقط کافی است یک مشکلی زبانم لال برای یکی از ما پیش بیاید. انقدر کاسه ی چه کنم، چه کنم، دست می گیرید و آن قدر این طرف و آن طرف فریاد می زنید که بقیه را عاصی می کنید و خود را نا امیدتر. خُب، آدمِ حسابی، یکم به خودت بیا و بنشین و لحظه ای تأمل کن. ببین و حل کن. اگر یک مسیر را رفتی و اشتباه بود به همین راحتی جا نزن. راه های بی شماری برای رسیدن به مقصد وجود دارد. مشکل آدم های کم حوصله ی امروزی همین است که انرژی و وقتی بابت پردازش و حل مسئله ی خودشان ندارند. در عوض هر چقدر که دلتان بخواهد، برای سرک کشیدن در زندگی بقیه وقت دارند. برای همین به راحتی میدان را خالی می کنند. یادتان باشد گاهی موفقیت و رسیدن در یک قدمی است و درست زمانی که دست از تلاش می کشی، همان جا نقطه ی رسیدن توست.
عدم تحرک بدنی و ورزش
وقتی زندگی یک جا نشینی را پیشه می کنید، وقتی دائم به دوشاخه ی برق و شارژر تلفن همراهت چسبیدی و از جایت کوچک ترین تکانی نمی خوری، وقتی مدام از پله های صفحات مجازی به جای دمبل زنی و فعالیت بدنی بالا پایین می روی و موقعیتت خود به خود با بقیه ی آدم ها مقایسه می شود، به جای اینکه به روح و جسم و حال و روزتان را بهتر کنی، به جای اینکه خودمراقبتی بلد باشی، دائم از درون خودزنی می کنی و دائم حال بد به خود تزریق می کنی، یک سره به در ودیوار خیره می شوی و با ذهن و جان خود درگیر هستی، دیگر چه انتظار از حال خوش داری؟
در جهت بهتر شدن اول از همه باید از این فضاها فاصله گرفت و جایگزینش از فضای بیرون و فعالیت بدنی بهره جست. و بعد از آن به یادگیری مهارت های جانبی پرداخت. مهارت هایی که می شود تبدیل به درآمد شوند و در آینده مفید واقع شوند. مهارت هایی که اگر باشند می توانی از حال بد فاصل بگیری و فقط چشم و حواست به بهتر کردن دنیای خودت باشی نه حسرت از حال خوش بقیه ی آدم ها.