موانع ارتباطی (قسمت اول)

در بین جمع همکاران بعد از یک کار طولانی حضور می یابم و یک استراحت کوتاه می کنم. یکی از همین روز ها ترجیح دادم تا در کنار همکاران کمی گپ بزنم تا فشار کاری کاسته شود. اتفاقا همکاران نیز خوراکی های مختلف مهمان کرده بودند. لذت در کنارشان بودن را دوبرابر می کرد. نشستیم و از هر دری حرف زدیم .اما دائم دلشوره کار داشتم .همیشه گپ زدن باعث می شود زمان از دستم در برود. من یک سوالی از سریال های معروفی که اتفاقا در ایام خاصی از سال در سال گذشته از تلوزیون پخش می شد از همکاران سوال کردم .همکارم هنوز حرفم تمام نشده بود که گفت: اه ! تو هم که دائم به سریال های تکراری چسبیدی. در حالی که من همزمانی دو رویداد را قبلا می خواستم مرور کنم. چیزی جز آن در ذهنم نبود. خلاصه حرف در دهانم ماسید. باعث شد دیگر ادامه ندهم و حرفم را قطع کنم. در بین جمع دوستی یا حتی خانواده از این دست موانع ارتباطی بسیار دیده می شود. من می خواستم با تعریف کردن این ماجرای کوتاه به یکی از آن ها اشاره کنم.
حال سراغ تک تک موانع ارتباطی که معمولا بر سر صحبت هایمان خودنمایی می کند، خواهیم رفت. در این مقاله به سه مورد از آن ها می پردازیم. در قسمت های بعد سایر موانع را به مرور بررسی خواهیم کرد.
قضاوت کردن
از مهم ترین موانع ارتباطی است کهم عمولا فرد را از ادامه صحبت باز می دارد. حتما برایتان اتفاق افتاده که با همسر خود درباره موضوع مهمی یا ماجرایی که بیرون از منزل برایش رخ داده به گفت و گو بنشینید. زمانی می رسد که او از خانم همکار در محل کارش با شما صحبت کند. بدون اینکه بشنوید و کاملا جزییات را بررسی کنید، زود قضاوت می کنید که حتما قصد و غرضی داشته که با تو سر صحبت را این چنین باز نموده است. یا حتی برعکس برای خودتان ممکن است رخ دهد. زمانی که از ماجرای تلفن تان به مادر و حرف ها وجزییات اش با همسر صحبت می کنید، به محض اینکه صحبت به آنجا می رسد که مادر جایی از مواردی که شما به او گفته اید، راهکار ارائه کرده، همسر فرض را بر این می گذارد که او دارد در زندگی تا فضولی می کندیا دخالت بی جا می کند. در حالی که او در واقع دلسوزی و کمک کرده. و همسر شما قضاوت زود هنگام کرده است.
مسخره کردن، کوچک کردن و تحقیر کردن
زمانی که همسر شما با شما صحبت می کند، حتما شما را مهم ترین فردی دانسته که با او مسائلش را مطرح کند.حتما آن قدر آن مسئله برایش پر اهمیت است که دوست دارد دربارش حرف بزند. پس لطفا طبق آن چه استاندارد شماست تحقیرش نکنید. شاید او فکر می کند که کاری که می کند، خیلی درست و بی نقص است. اینکه مسخره کنید یا او را کوچک بشمارید، شایسته نیست. باید سعی کنید با او همدلی کنید. هم پای او باشید و از هر کمکی برای بهتر شدن اوضاعش دریغ نکنید. نه اینکه نگاه از بالا به پایین شما هیچ وقت نگذارد توانایی های طرف مقابل را ببینید.
دستور دادن
“این که من می گم درست است. “باید این کار را انجام بدهی. ” نپرس فقط انجام بده “. این ها جمله هایی است که معمولاً در زمره دستور دادن قرار می گیرد. ما باید قبول کنیم که دیگران به عنوان یک فرد عاقل و بالغ خودشان هویت مستقل و جداگانه ای دارند. پس نمی توان به آن ها دیکته کرد که چه کاری را انجام دهند. در یک جمله دوران برده داری مدت هاست که به پایان رسیده است. کمی بیشتر به نوع رفتارمان دقت کنیم.
ادامه دارد..