فرق آدم قدرتمند و سرسخت
من فکر می کنم…
من فکر می کنم سر سختی در این روزگار بسیار جواب می دهد. سرسختی در اموری که آدم های سر سخت ممکن است بارها و بارها شکست بخورند، زمین بخورند، و دوباره از نو شروع کنند. سر سخت ها از الگوی خاصی پیروی نمی کنند. سعی می کنند خود الگو باشند، آزمون و خطا کنند و با سختی های دنیا کنار بیایند. هر چند آزمون و خطا گاهی به ضررشان تمام می شود. این در حالی است که قدرتمند ها قدرتشان را یا از خاندان قدرتمندشان می گیرند یا از موقعیت باد آورده شان و … . اما سر سخت ها برای جایگاهی که به آن رسیده اند یا در حال رسیدن به آن هستند، از مسیر های صعب العبورتری گذر کرده اند.
سر سختی ما را وادار به این می کند که بتوانیم راه های مختلف را با آزمون و خطا امتحان کنیم و ترس را از خود دور کنیم. به ما جرأت اشتباه کردن می دهد. در حالی که قدرتمندان معمولا از تزلزل جایگاهشان بیشتر واهمه دارند. برای همین دلشان نمی خواهد جایگاهشان به هیچ قیمتی به خطر بیفتد. اما سرسخت ها حرکت می کنند. این حرکت کردن صددرصد شکست هم دارد. اما از شکست نمی ترسند. از آسیب نمی ترسند. و از این تصور که اگر تنی به آب نزنی نمی توانی ادعای شناگر شدن داشته باشی، همواره در جای جای زندگی شان بهره می گیرند. سر سخت ها، از سر سختند! سرشان پر از مسیرهای سختی است که دوست دارند امتحانش کنند. پر از تلاش ثمر بخش و یا حتی گاهی بی ثمر است. پر از کلاف های سر در گم که باید بنشینند و با حوصله آن را بگشایند. چیری که هیچ وقت از آدم قدرتمند یا یک آدم ضعیف بر نمی آید. آدم سرسخت صبر و شکیبایی بسیار زیادی دارد. اگر 50 بار شکست بخورد و یک بار پیروز شود، آن یک بار را مانند تاجی بر سر می نهد. اما این مسئله را دلیلی برای ادامه ندادن و توقف در مسیر نمی بیند. در حالی که آدم قدرتمند به موقعیت خود غرّه می شود و ادامه نمی دهد. چون قدرت باد آورده اش تا آخر عمر کفایت امور را می کند. قدرتمند برای اینکه جایگاهش محکم تر شود، فرصت را برای پله کردن دیگران و سر کوب بقیه ی افراد غنیمت می شمارد. در حالی که فرد سرسخت، از آنچه به سمتش از بی مهری ایام روانه می شود، فرصتی برای جلو رفتن ایجاد می کند.